کد مطلب:2669 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:463

فعالیت اسلامی ایرانیان در هند
فعالیت اسلامی ایرانیان در هند

غزنویان نخستین افراد ایرانی هستند كه دین مقدس اسلام را از طریق سند به هندوستان بردند. در زمان غزنویها ناحیه پنجاب در تصرف آنها بود و لاهور كه یكی از شهرهای بزرگ این ناحیه می باشد، مركز حكومت غزنویان قرار گرفت. در زمان این پادشاهان جماعتی از دانشمندان ایرانی به هند رفتند كه از جمله آنها بیرونی دانشمند و حكیم معروف خراسانی است. اگرچه حملات غزنویان بیشتر جنبه قتل و غارت داشت و به حقیقت و تبلیغ اسلام چندان اهمیت نمی دادند، لیكن برای شكستن سدهای سیاسی و نظامی در شبه قاره بسیار مؤثر بودند و راه را برای آیندگان باز كردند.

مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج 14، ص: 344

غوریان

سلاطین غور اصلًا از غور هرات هستند و نسب آنان به شنسب نامی می رسد. این شنسب در زمان امیرالمؤمنین علی علیه السلام مسلمان شد و فرمانداری ناحیه غور از طرف آن حضرت به وی تفویض گردید. مورخین می نویسند در زمان بنی امیه كه امیرالمؤمنین را در منابر سب می كردند و حكام بنی امیه مردم را وادار به این عمل می نمودند، مردمان غور زیر بار این عمل نرفتند و حكام غور و غرجستان نسبت به آن جناب اسائه ادب نكردند.

اولین پادشاه مسلمان غوری كه به هندوستان لشكر كشید و دهلی را فتح كرد و آنجا را پایتخت قرار داد، سلطان محمد سام غوری بود. از زمان این سلطان (آغاز قرن هفتم) كه دهلی پایتخت اسلامی شد و تا هنگامی كه انگلیس بر آن تسلط یافت پایتخت سلاطین مسلمان بود. غوریان در هند مصدر خدمات مهمی شدند و در عصر آنان علما و دانشمندان زیادی از ایران به هند رفتند و در آنجا متوطّن شدند. در حقیقت تبلیغات اسلامی در هند از زمان غوریان شروع گردید و مدارس و مساجد رونق پیدا كرد.

یكی از علمای بزرگ ایران كه در این زمان به هند رفت، خواجه معین الدین چشتی است. وی در هند بسیار خدمت كرده است و شاگردان زیادی دارد كه هر كدام پس از وی در آن منطقه ریاست دینی و مذهبی یافتند. مكتب خواجه معین الدین هنوز پس از گذشتن صدها سال پابرجاست و قبرش در «اجمیر» بسیار مورد احترام و تجلیل است.

تیموریان

ظهیرالدین محمد بابر كه از احفاد امیر تیمور بود به هندوستان لشكر كشید و دهلی را مركز خود قرار داد. پس از وی گروهی از فرزندانش تا مدت چهار قرن بر هندوستان حكومت راندند. روابط تیموریان هند و پادشاهان صفویه بسیار حسنه بود و در این زمان جماعت زیادی از ایران به هند

مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج 14، ص: 345

رفتند. در عصر تیموریان تمام مناصب حكومتی و مذهبی در دست ایرانیان بود. هزاران شاعر، عارف، فقیه، مجتهد از ایران به هندوستان رهسپار شدند و در آنجا به تبلیغات اسلامی پرداختند.

یكی از افراد بزرگی كه در زمان جهانگیر در هند مصدر خدمات زیادی شد اعتمادالدوله میرزاغیاث بك است. وی در خراسان زندگی می كرد و از طرف شاه طهماسب فرمانروای مرو بود. شاه طهماسب بر وی خشم گرفت و اموال او را مصادره كرد. او ناگزیر راه هندوستان را پیش گرفت و در آگره به دربار جلال الدین اكبر راه یافت. پس از مدتی دخترش نورجهان به زوجیت جهانگیر درآمد و ملكه هندوستان شد.

بانوبگم ممتازمحل كه فرزندزاده میرزاغیاث بك است به عقد شاه جهان درآمد و ملكه مقتدر هند شد. تاج محل كه امروز یكی از بناهای مجلل جهان است و شاید به آن خصوصیت در جهان بی نظیر باشد، مقبره همین ممتازمحل ایرانی است. در زمان نورجهان و ممتازمحل كه هردو شیعه بودند، گروهی از ایران به هند رفتند و در آنجا خدمات مذهبی انجام دادند.

قطبشاهیان دكن

محمدعلی قطبشاه در همدان متولد شد و در عنفوان جوانی از ایران به هند رفت و در دكن به ملازمت حاكم آن حدود درآمد و چون دارای استعداد بود روز به روز بر عزت و مقام وی افزوده گشت و پس از چندی ملقب به قطب الملك شد. او در سال 918 هجری رسماً زمامدار منطقه دكن شد.

قطبشاه از مریدان شیخ صفی الدین اردبیلی بود. هنگامی كه شنید شاه اسماعیل مذهب شیعه را در ایران رواج داد، وی نیز در منطقه دكن مذهب تشیع را رواج داد و مذهب رسمی اعلام كرد.

قطبشاهیان در دكن در تبلیغ دین اسلام و مذهب تشیع سعی و كوشش كردند و در ایام سلطنت این طبقه جماعتی از ایران برای تبلیغات دینی به ناحیه دكن رفتند. یكی از شخصیتهای بزرگ ایرانی كه در این عصر به هند رفت میرمحمد مؤمن استرابادی است. وی یكی از دانشمندان و رجال

مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج 14، ص: 346

عالیقدر است كه مدت 25 سال وكیل السلطنه بود. او در جمیع علوم متداول از معقول و منقول متبحر و اعلم علمای عصر خود به شمار می رفت.

قطبشاهیان مدت دو قرن بر این منطقه حكومت كردند و تاریخ آنان بسیار مشروح است.

عادلشاهیان بیجاپور

سرسلسله این خاندان یوسف عادلشاه ایرانی است كه در ساوه بزرگ شده است. وی در آغاز جوانی از ایران به هندوستان رفت و پس از ورود به هند در خدمت حكام و سلاطین بیجاپور وارد شد و بعد از مدتی سلطنت این ناحیه را در دست گرفت و به یوسف عادلشاه ساوه ای معروف بود.

عادلشاهیان نیز مذهب تشیع داشتند و در ترویج و تبلیغ امور دینی بسیار كوشش كردند و بسیاری از مناطق مركزی هندوستان كه در دست بت پرستان بود، در زمان علی عادلشاه به تصرف مسلمین درآمد.

در اردوی عادلشاهیان پیوسته گروهی از علما و دانشمندان ایران و سادات نجف اشرف، كربلای معلّی و مدینه منوره شركت داشتند و امور دینی را زیر نظر خود می گرفتند و بیشتر كارهای سیاسی و حكومتی را نیز ایرانیان در دست داشتند. تاریخ این دسته از ملوك اسلامی هند نیز بسیار مشروح است و در تاریخ اسلامی هند شرح آن آمده است.

نظامشاهیان احمدنگر

سرسلسله این ملوك یك نفر هندو به نام تیمابهت بود كه در عصر سلطان احمدشاه بهمنی به دست مسلمانان اسیر شد. سلطان وی را بسیار با هوش و استعداد یافت و به فرزندش محمدشاه بخشید و همراه او به مكتب فرستاد و در اندك زمانی خط و سواد فارسی آموخت و ملقب به ملك حسن بحری گردید. سرانجام با تفصیلی كه اینك جای ذكر آن نیست به سلطنت رسید و پس از استقرار بر اریكه سلطنت مذهب تشیع را

مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج 14، ص: 347

پذیرفت و در ترویج مذهب جعفری بسیار كوشش كرد.

رجال درباری و حكومتی و شخصیتهای مذهبی مملكت نظامشاهیان نیز اكثر ایرانی بودند و امور سیاسی و مذهبی را اداره می كردند. شاه طاهر همدانی، معروف به دكنی در عصر این پادشاهان به هندوستان رهسپار شد.

شاه طاهر كه ابتدا از طرفداران شاه اسماعیل بود با وی مخالفت كرد و نزدیك بود كشته گردد. وی به طور مخفیانه وارد هند شد و در دربار نظامشاهیان بسیار معظّم و محترم زندگی می كرد. خدمت شاه طاهر در هند بسیار اهمیت دارد؛ علمای زیادی را در موضوعات مختلف اسلامی تربیت كرد و حوزه درسی وی یكی از بزرگترین حوزه های علمی هندوستان بود.

شاه طاهر بسیار محترم بود و خدمات وی ارزنده. لازم است كه درباره این مرد مجاهد كتاب مستقلی نوشته شود. تاریخ نظامشاهیان نیز مشروح است و خدمات دینی آنان نیازمند به نوشتن یك كتاب قطور می باشد.

ملوك نیشابوری اود

در زمان شاه سلطان حسین صفوی، سیدمحمد نامی از علمای نیشابور به هندوستان رفت و در دهلی اقامت گزید. فرزندان وی در مناصب دولتی درآمدند و كم كم اهمیت پیدا كردند. یكی از احفاد سیدمحمد به نام برهان الملك فرماندار صوبه اود شد. وی بعد از چندی در آنجا استقلال به هم رسانید و ارتباط خود را با دهلی قطع كرد. پس از وی فرزندانش در این ناحیه سلطنت می كردند.

در زمان پادشاهان نیشابوری جماعت زیادی از نیشابور و مشهد مقدس و سایر شهرهای خراسان به هندوستان رفتند و در شهر لكهنو كه مركز حكومت آنان بود ساكن شدند، و تقریباً تمام رجال مذهبی و سیاسی این دسته از ملوك هند خراسانی بودند. سادات نقوی كه نیشابوری هستند، در زمان پادشاهان اود به هند رفته اند. مرحوم میرحامدحسین نیشابوری صاحب عبقات الانوار در تحت حمایت این پادشاهان فعالیت می كرد.

راجع به پادشاهان نیشابوری چند كتاب در هند نوشته شده كه از جمله

مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج 14، ص: 348

تاریخ شاهیه نیشابوریه است.

غیر از چند طبقه از سلاطین كه ذكر شد، طبقات دیگری نیز در بنگاله، بهار، گجرات، برار و پنجاب سلطنت كرده اند و هركدام در منطقه خود در ترویج اسلام كوشش كرده اند. تاریخ اسلامی هندوستان بسیار مشروح است و باید هیأتی در این موضوع كار كند. خوشبختانه كتابخانه های هند و پاكستان بسیار غنی است و منابع و مآخذ این كار فراوان است.